عشق
ای چراغ راه هدایت د و ای سر آغاز خلقت ، ای پیام نبوت ، ای آمال امامت و آی سرشت آدمیت
ای دوام و ثبات نظم و ای دلیل بقای آسمان ها و زمین
ای علت وجود کون و مکان ، دلیل پیدایش شب و روز ، تابستان و زمستان و......
ای توجیه شهادت و شهید و ای سرگذشت و افسانه نیکان
ای مظهر تمام پاکی و طهارت و ای مقدس ترین کلمه در شعر و قصه
ای نور سعادت و کمال انسان و ای تقوا و سپر عذاب مومن
ای بهترین درک دنیا و آخرت و ای میان بر ادراک هر مفهوم و هر مفروض
ای اسباب بازی کودکان، ای لق لقه زبان ولگردان ، ای قافیه و نظم اشعار شعر سازان
ای بازیچه دست جوانان ، ای به لجن کشیده شده و ای به حقارت در آمده ، ای مسخره نفاهم و تجاهل شده و
ای مضحکه ی دست دلقکان و روباه صفتان ، ای حربه و ابزار بی بندو باری سرمستان
ای به حبس زندان نامردان و بی معرفتان و ای چراغ خوشگذرانی عیاشان
ای بهانه قتل عاشق و ای طناب دار حلاج و ای شعر پشت وانت
ای نقش بازوی رستم و آرنولد و ای شعر پشت در مستراح
ای از مسجد به سینما رفته و ای از خانه به پارک در آمده
ای پیامک نیمه شب ها و ای دشنام سر ظهر ها
ای نقاب خفاشان در روز و آفتاب پرستان در شب
ای نیش مارها و عقربهای دو پا و ای توجیه کار خماران در چهارپا
ای تیغ سر تراشی رفیق نامرد و ای چاقوی پوست کنی دوست بی معرفت
چرا و چگونه چنین پست و مادی شدی؟ چرا نور خدا در تو مرد؟ چرا بازیچه دست هر بی مرام شدی؟
تو که پرواز و اوج را معنی می کردی چرا به ذلت رسیدی که هرجا با علامتی و تیری و خونی می کشندت؟
تو که قله بودی در کوهستان زندگی چطور تپه ای شدی که اکنون هر الاغی از تو بالا می رود و ادعای عاشقی می کند؟
چگونه شد که به لجن کشیده شدی و خیانت با تو معنی شد ؟
چطور شد که دلیل حرام و گناه شدی و با تو جنایت ها مستند شد؟
تو که نور بودی و امید چرا کور کردی و تاریک چرا بردی و باختی و سوختی و رفتی.....؟
تو که نوش بودی و دارو چرا زهر شدی در پیاله ساقی چرا از عرش به فرش در آمدی؟
تو که راه بودی و بلد چرا فرهاد را در کوه و مجنون را دربیابان رها کردی؟
کثیف شدی و آلوده وبه پیاله در آمدی و صراحی ، به مطربخانه رفتی و میکده تا چه کنی ؟
به خودت بیا
نمیر ، بلند شو و از خودت دفاع کن .
نگذار هر نامردی با اسم و تقدس تو رفاقت کند و تو را مقصر نشان دهد.
نه ، نمیر بلند شو باز هم نور امیدی هست . ببین همه که اینطور نیستند به دوست خود نارو بزنند
هنوز هم مرد و قسم ، قول و قرار هست ، هنوز هم با مرام و معرفت پیدا میشه هنوز......
درسته مردان بی سیبیل و پر از ژل و ناز و عشوه چون زنان شده اند درسته خیابانی و کافی نتی و .... شده اند
ولی خوب که بنگری و بکفایت که بگردی چندتا مرد !!!!!! پیدا میشه که دست تو را بگیره.
پس خواهش می کنم بلند شو و نمیر